آریانآریان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

آریان کوچولو

بازم من ....

          سلام دوست جونای من خوبید  من و آرمیتا و محمد آریان هم خوبیم پسرم همچنان به شیطنتش ادامه میده حالش بهتر شده اخه مریض بود و تب کرده بود برای همه نی نی ها دعا کنید مارا فراموش نکیند این چند تا عکس هم از آرمیتا و آریانم که برای قبل بود جا مونده بود   ...
30 تير 1391

واکسن 18 ماهگی پسرم

امروز پسرم واکسن 18 ماهگیشو زدو دیگه تا 4-5 سالگی راحت شد اخیششششششششش خیلی گناه دارند این نی نی ها اخه طاقت ندارند واکسنشو تو دستش زد هر دو دستش من دستشو گرفتم و خانم دکتر زد دلم کباب بود وقتی تو چشمام نگاه می کرد و التماس می کرد که بلندش کنم و نذارم امپول بزنند دلم می خواستتتتتت بلندش کنم و نذارم ولی سلامتی اینده اش مهمتره ولی عجب بارونی می اومد امروز شانس پسرم خوب بود اخه اریان افتاب دوست نداره تو بارون خیلی حال می کنه قزبونش برم آرمیتای گلم هم 2 روزه مریض وسرما خورده و تب داره الان هر دوشون تب دارند و خوابیدند بمیرم برای بچه هام  اریان می خواست بلند بشه برقصه با صدای اهنگ ولی تا دستشو بلند کرد گریه کرد دوباره خوابید ...
27 تير 1391

کمکهای پسملی به من ...

سلام پسرم تو کارای خونه نه من کمک می کنه و هر وقت جارو می کنم بدو بدو میاد از دست من می گیره و میگه من ... من بگذریمممممم که اولش هی خاموش  و روشن می کنه و رو اعصاب من راه میره  و من مجبور میشم جارو را بهش بدم تازه خاله هاااااااااا دکمه هاشم با پا می زنه و روشن و خاموش می کنه ههههههههه جرات ندارم جارو ... اتو ... سشوار... و کلا وسایل برقی را بیارم چون باید دو دستی تقدیم آقا کنم که ایشون این کارا رو انجام بده با باباش میره نون میخره ... خرید خونه می کنه فداش بشم .... و خاله کلی کار میکنه   ولی یه بدی داره این پسملی من تا چشماشو بازم کنه دستاشو میبره بالا میگه بغلم کن کلا جرات نداریم که بایستیم که اگه بایستیم باید ...
22 تير 1391

فقط ببینیدددد....

سلام نمونه های کوچکی از ابتکارات پسرم (نظر یادتون نره )   ................................. پاینده باشیددددددددددددد .......................................... ...
9 تير 1391

سال نو مبارکککککککک

سلامممممممممممم       دوست جونا خاله جونااااااااااااااا عیدتون مبارکککککککککککک انشالله سال خوب و پر برکتی داشته باشید و تو بغل ماماناتون باشید و حالشووووووووو ببرید   من دیشب تا 2 بیدار بودممممممممم و خوابم نمی برد امااااااااااا صبح خوابم می اومد مامانی منو بیدارکرد تا سال تحویل پیششون باشمممممممم   سال که تحویل شد صبحونمو خوردممممممممممم و خوابیدممممممممممم من که این روزا نمی رم مهد بهم خیییییییییلی خوش می گذره اخه صبح ها تا 9 می خوابم و هر وقت دلم بخواد بازی می کنم تازه می فهمم شمایی که خونه هستید چه حالی می کنیدددددددد اما در عوض من به آدم اجتماعی می شممممممم خوش صحبت  با اعتماد به نفس ...
9 تير 1391

مشهدی محمد آریان (اولین سفر پسرم)

سلام بر دوست جونای گلممممممممممممممممممممممممممممم خوبید من دوباره اومدم با یه عالمه خبررررررررررررر اما از عکس خبری نیست کامپیوتر همچنین ویروسی و خراب است محمد آریان من دیروز از مشهد اومد بچه ام اولین مسافرتش بود نه اینکه من کارمندم نمی رسم بچه مو تند تند ببرم مسافرت( بمیرم براش ) ما ١٩ را افتادیم با قطار رفتیم وقتی رسیدم تو کوپه آریانم شروع کرد به بالا و پایین پریدن و خوشحالی کردن از اینکه یه جای تازه برای شیطونی پیدا کرده بود خوشحال بود یه دوست کوچولو هم پیدا کرده بوداسمش ریحانه  بو د ٦ ماه از اریان بزرگتر بود با هم کلی سر و کله زدند و بازی کردند خلاصه صبح روز شنبه رسیدیم مشهد و ٤ روز اونجا بودیم جاتون خالی بود برای...
9 تير 1391

خاله ها سلام من اومدم

سلام نمیدونم از کجا بگممممممممممم محمد آریان تو خونه کچلممممممم کرده همش شیطونی می کنه دیگه هیچ چیز تو خونه از دستش در امان نیست همه چیز خراب و داغونه منم داغون تررررررررررر تمام اسباب بازی های آرمیتا را خراب کرده و اونم همش دعواش می کنه روزی صد بار دعواشون میشه اصلا بد اخلاق شده این پسملی من لجباز .... وقتی بهش می گی یه کاری را نکن تا اون کار تمومش نکنه ول کن نیست مثلا میاد پاهاشو می زاره رو لب تاب با انگشتاش می زنه به دکمه ها وقتی بهش می گی نکن مامانی بدتر می پره روش تا اعصابتو بهم نریزه  نمیره پایین خلاصه داستانی داریم ما باهم گاهی میگم فردا صبح اول وقت میبرمش می زارم مهد تا ظهر ولی دلم نمیادددددددددددددد ...
5 تير 1391
1